انتظار………

و تو من را نیافتی لایق
خبری نیز ندادی از خود
آخر ای دوست کجایی،کجا؟

من در این گوشه ویران و خراب
منتظر مانده به راهم که بکوبی در را
لیک یادی نکنی از ما تو
آخر ای دوست کجایی،کجا؟

گر روم لحظه ای در جامه خواب
من تو را در گذر از کوچه خود می بینم
می جهم بر در این ویرانه سرا
تا ببینم رویت،تا ببوسم مویت
لیک افسوس کسی نیست در آن
آخر ای دوست کجایی،کجا؟

عطر تو شامه نواز دل من
یاد تو خاطره ای روز افزون
عشق تو همدم روز و شب من
آخر ای دوست کجایی،کجا؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.