در یک دوره افرادی در این کشور زحمت کشیدهاند و دانش زمان را بهکار گرفتهاند و صنایعی را به پا کرده و سهم بازار ایران در جهان را افزایش دادهاند. اما در ایران دو گروه صاحب سرمایه شدند: یکی؛ کارآفرینان علاقهمند به رشد و دیگری؛ رانتبگیران به ثروت رسیده.
وی ادامه داد: کارآفرینان گفتهاند برای تحول در واژه ثروت نیاز به کار فرهنگی داریم زیرا ثروت در ذهن میانگین ایرانی یک واژه منفی است. تمام کتابهای ترجمه ایران تفکر مارکسیستی دارد و ترجمهها به خوبی انجام شده و همین امر بر تفکرات ما تاثیر گذاشته است. ثروت، ارتباطات بینالمللی و سرمایهداری مظلوم بوده است و در فرهنگ عمومی ما افراد بیشتر به ساده زندگی کردن و کم مصرف کردن تشویق میشوند.
اگر رسانهها بتوانند در مورد مسایل اقتصادی و فساد اقتصادی بیشتر بنویسند برای رشد کشور بسیار مهم است.
مهمترین موضوع در یک کشور موضوع توسعه اقتصادی سپس توسعه فرهنگی و اجتماعی است و توسعه سیاسی محصول توسعه اقتصادی است. تا زمانی که در یک کشور طبقه متوسط شکل نگیرد و تولید ثروت نشود در آن کشور زمینه تشکلهای سیاسی متحول شکل نمیگیرد.