برای اینکه جامعهای رشد کند، عموم مفاهیم باید وارد جزئیات شود. الان ما و عربستان 30 سال است میگوییم باید روابطمان خوب باشد. بعد هم میگوییم صداقت و برادری داشته باشیم، همه مسلمان هستیم، اما بعدش تمام میشود! هیچوقت نگفتیم مثلا دانشگاههای ما در چه مقطعی، چه رشتههایی، برای چه مدتی و با چه محتوایی میتوانند تبادل دانشجو کنند. یا در کدام صنایع، میتوانیم با همدیگر همکاری کنیم. ما روابطمان را «ریز» نکردهایم. همیشه با تعارف و کلیات گذشته است؛ درحالیکه اگر روابط آمریکا و ژاپن را مطالعه کنید؛ میفهمید چه جزئیاتی در رابطهشان وجود دارد.
بههرحال میتوانم اینگونه جمعبندی کنم: به اعتقاد من خاورمیانه برای مدتها بیثبات خواهد بود. این گفته، دلایل علمی دارد. با اتفاقاتی که در آمریکا افتاده، بازیگران محلی و منطقهای نقش مهمتری از بازیگران بینالمللی خواهند داشت. این موضوع در سالهای اخیر برای اولینبار است که رخ میدهد. رقابت صفر- یک بین بازیگران اصلی منطقه وجود دارد؛ یعنی ایران، ترکیه، مصر و عربستان که این، تضاد و تنش را تعمیق میبخشد و بیشتر میکند. روابط اقتصاد حداقلی بین این کشورها وجود دارد؛ حدود شش درصد. روابط اقتصادی تا زمانیکه مسائل سیاسی و امنیتی بین این کشورها بهبود پیدا نکند، همچنان در حاشیه خواهد بود. این وضعیت را با آسیا و آمریکای لاتین مقایسه کنید که روابط اقتصادی آنها روزبهروز بیشتر به هم گره میخورد و قفل میشود.
از آنجا که از نظر اقتصادی درحال قفلشدن به همدیگر هستند، مسائل سیاسی و امنیتی آنها هم، اصلاح و بهبود پیدا میکند. دراینبین، کشورهای خارجی هم دنبال منافع خودشان هستند: فروش اسلحه، دسترسی به نفت و گاز یا دسترسی به بازارهای مصرفی. احتمالا حضور مستقیم بازیگران بینالمللی در منطقه کمرنگتر شود و حضورشان غیرمستقیم خواهد بود و تضاد بین بازیگران منطقهای افزایش پیدا خواهد کرد. اروپا درحال به دستآوردن سهم بیشتری در خاورمیانه است؛ هم اقتصادی و هم نظامی. روسیه همچنان در ورود و دخالت در منطقه، محتاط است و نقش سنتی دوره شوروی را دیگر ندارد، چراکه امکاناتش محدود است. همچنین اولویتهای خود را جاهای دیگری، مانند چین تعریف کرده است. چین هم حضور خود را در خاورمیانه، صرفا اقتصادی، بانکی و مالی تعریف میکند.