چیزی عوض نشده!

مرد فریاد برآورد :مرا یاری نیست؟

کوفیان هلهله کردند:هلا، آری نیست

شمر تکبیر برآورد که در لشگر تو

پرچمی نیست به پا،دست علمداری نیست

شمر و تکبیر!؟بلی بین حقیقت و دروغ

ای بسا،گرچه به ظاهر،ره بسیاری نیست

مرد غرید که:تکبیر شما تزویر است

ورنه حاشا که شما را به خدا کاری نیست

گرم سودای خدایید به بازار سیاه

آه،مکاره تر از این سر بازاری نیست

غالبا شمر و یزیدند به جولان اینجا

حر که سهل است،در این معرکه مختاری نیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.